مدائنی از شیوخ خود نقل کرده است که عمر بن الخطاب در سال 14 هجری قمری شریح بن عامر برادر سعد بن بکر را ببصره فرستاد و به او گفت کمک مسلمانان باش پس او به اهواز رفت و سپس در دیرزور کشته شد. (از معجم البلدان). رجوع به دیرالزور شود
مدائنی از شیوخ خود نقل کرده است که عمر بن الخطاب در سال 14 هجری قمری شریح بن عامر برادر سعد بن بکر را ببصره فرستاد و به او گفت کمک مسلمانان باش پس او به اهواز رفت و سپس در دیرزور کشته شد. (از معجم البلدان). رجوع به دیرالزور شود
دیر یا زود، بفرجام، عاقبت، سرانجام، آخر: دانی که دیرزود بجای تو دیگری حادث شود چنانکه تو بر جای دیگران ؟ سعدی، بجایی رسد کار سر دیرزود که گویی در او دیده هرگز نبود، سعدی
دیر یا زود، بفرجام، عاقبت، سرانجام، آخر: دانی که دیرزود بجای تو دیگری حادث شود چنانکه تو بر جای دیگران ؟ سعدی، بجایی رسد کار سر دیرزود که گویی در او دیده هرگز نبود، سعدی
مرکّب از: بی + زور، کم زور، ضعیف، (آنندراج)، بی نیرو، بی توش، (از یادداشت مؤلف)، مقابل بنیرو، ضعیف و ناتوان و بیقدرت، (ناظم الاطباء) : زمانه با هزاران دست بی زور فلک با صدهزاران دیده شبکور، نظامی، کمان ابروی جانان نمی پیچد سر از حافظ ولیکن خنده می آید بدان بازوی بی زورش، حافظ، - بی زور گشتن، ناتوان شدن، ضعیف شدن: بسا بینا که از زر کور گردد بسا آهن بزر بی زور گردد، نظامی، - امثال: زوردار بی زور را خورد، (یادداشت مؤلف)
مُرَکَّب اَز: بی + زور، کم زور، ضعیف، (آنندراج)، بی نیرو، بی توش، (از یادداشت مؤلف)، مقابل بنیرو، ضعیف و ناتوان و بیقدرت، (ناظم الاطباء) : زمانه با هزاران دست بی زور فلک با صدهزاران دیده شبکور، نظامی، کمان ابروی جانان نمی پیچد سر از حافظ ولیکن خنده می آید بدان بازوی بی زورش، حافظ، - بی زور گشتن، ناتوان شدن، ضعیف شدن: بسا بینا که از زر کور گردد بسا آهن بزر بی زور گردد، نظامی، - امثال: زوردار بی زور را خورد، (یادداشت مؤلف)
دیری است در رها درمقابل تپه ای که به آن تل زفربن الحارث الکلابی گویندو در آن دهی است که میگویند طرح آن را عبدالملک بن صالح الهاشمی ریخت. خالدی گوید که این دیر در رقه نزدیک فرات است اما شابشتی گوید این دیر در رقه است و بر دو طرف آن رود خانه بلخ است. (از معجم البلدان)
دیری است در رها درمقابل تپه ای که به آن تل زفربن الحارث الکلابی گویندو در آن دهی است که میگویند طرح آن را عبدالملک بن صالح الهاشمی ریخت. خالدی گوید که این دیر در رقه نزدیک فرات است اما شابشتی گوید این دیر در رقه است و بر دو طرف آن رود خانه بلخ است. (از معجم البلدان)
خزندۀ خشکی زوال یافته از دوران ’مزوزوئیک’ که طولش از یک تا حدود سی متر بود. بعضی انواع آن گیاهخوار وبرخی گوشتخوار بوده است و در پایان دورۀ کرتاسه ازمیان رفته است. (دائره المعارف فارسی). دایناسور
خزندۀ خشکی زوال یافته از دوران ’مزوزوئیک’ که طولش از یک تا حدود سی متر بود. بعضی انواع آن گیاهخوار وبرخی گوشتخوار بوده است و در پایان دورۀ کرتاسه ازمیان رفته است. (دائره المعارف فارسی). دایناسور
شهری است در شرق سوریه بر ساحل راست فرات و بر ملتقای جادۀ آبی از حلب به بغداد و از دمشق به موصل. از مراکز مهم نظامی است و 22000 تن سکنه دارد. سه مسجد و چند کلیسا دارد. پل معلق آن (بطول 450 متر) در 1931 میلادی اتمام پذیرفت احتمالاً شهر باستانی ’آوزارا’ در این محل بوده است و موسوم به دیرالرمان بوده که یاقوت آن را بین رقه و خابور ذکر میکند. (از دائره المعارف فارسی)
شهری است در شرق سوریه بر ساحل راست فرات و بر ملتقای جادۀ آبی از حلب به بغداد و از دمشق به موصل. از مراکز مهم نظامی است و 22000 تن سکنه دارد. سه مسجد و چند کلیسا دارد. پل معلق آن (بطول 450 متر) در 1931 میلادی اتمام پذیرفت احتمالاً شهر باستانی ’آوزارا’ در این محل بوده است و موسوم به دیرالرمان بوده که یاقوت آن را بین رقه و خابور ذکر میکند. (از دائره المعارف فارسی)